استرنبرگ در سال ۱۹۹۴ نظریه « مثلثی عشق» را مورد ارزیابی مجدد قرار داد و نظریه عشق به مثابه قصه[۱] را معرفی نمود. در این دیدگاه، فرض بر این است که ما آدمیان گرایش داریم عاشق کسانی شویم که قصههایشان با قصه ما یکی است یا مشابه آن است، اما نقش آنها در قصهها مکمل نقش خود ماست. و بدین ترتیب، این اشخاص از جهاتی مثل خود ما هستند و از جهاتی دیگر بالقوه با ما متفاوتند. عشق بر اساس شخصیت فرد، اولین تجربیات زندگی، مشاهده روابط والدین، کنشهای متقابل پدر، مادر،خواهر،برادر و دوستان و توصیف های فیلم های رمانتیک، تلویزیون و کتابهای مختلف ساخته می شود.
انواع قصههای عشق
استرنبرگ ۲۵ قصه عشق را که بعضی از آنها محبوبیت بیشتری دارند را بر اساس ویژگیهای درونی به پنج گروه اصلی تقسیم میکند که هر گروه شامل چند قصه میشود، را معرفی کرد. هیچیک از قصهها بر دیگری ارجحیت ندارد و هر قصه نکات مثبت و منفی مخصوص به خود را دارد. هرگاه که قصههای همسران مشترک باشد، زوجین از زندگی مشترک خود احساس رضایت بیشتری میکنند. قصههای عشق عبارتند از :
الف) قصههای نامتقارن: در این قصهها عدم تقارن میان همسران یا رفتار مکمل اساس و مبنای رابطه صمیمانه و نزدیک است.
- قصه معلم-شاگرد: در این قصه یک نفر ساختار و اطلاعات را فراهم میکند و نفر دیگر دریافتکننده اطلاعات است.
- قصه ایثار (فداکاری): یک نفر با کمال میل تخفیف میدهد و کوتاه میآید، نفر دیگر از این تخفیفها بهرهمند میشود و از آنها سود میجوید.
- قصه حکومت: یک نفر بر دیگری مسلط است و اتخاذ تمامی تصمیمها و قدرت در دستان اوست، دیگری فرمانبردار است.
- قصه پلیسی: یک نفر دیگری را زیر نظر دارد و اغلب او را در چارچوبی که خود میخواهد قرار میدهد. پلیس برای خود حقهای اضافی قائل است.
- قصه زشتنگاری (پورنوگرافی): یک نفر جفت خود را خوار و بیمقدار میکند، طرف دیگر فقط به عنوان شیء جنسی مورد استفاده قرار میگیرد.
- قصه وحشت: یک فرد شکنجهگر است و فرد دیگر قربانی بیحرمتی و تحقیر است. این فرد جذب روابطی میشود که در آن یا بترسد یا بترساند، در هر حال از آن لذت میبرد.
ب) قصههای شیئی: زوج یا رابطه آن ها وسیلهای است برای رسیدن به هدفی که خارج از رابطه آنهاست
- شخص به عنوان شیء: در این قصهها، شخص به عنوان شیء دیده میشود، شخص نقش شیئی را برای فرد ایفا میکند. ۱- علمی – تخیلی ۲- مجموعه (کلکسیون) ۳- هنر
- رابطه به عنوان شیء : در این قصهها رابطه به صورت وسیلهای در میآید برای نیل به هدفی که مستقیما هیچ ربطی به رابطه ندارد و اگر دارد بسیار اندک است.: ۴- خانه و خانواده، ۵- بهبودی، ۶- دین، ۷- بازی
- قصه علمی- تخیلی: شخص بر اساس شخصیت یا رفتار عجیب و غریبش ارزیابی میشود.
- قصه مجموعه(کلکسیون): ارزش شخص به این است که که شیار کوچکی را در یک مجموعه بزرگتر پر میکند.
- قصه هنر: شخص به خاطر ظاهر جسمانیاش ارزشگذاری میشود.
- قصه خانه و خانواده: رابطه بهوسیلهای تبدیل میشود برای رسیدن و بر پا کردن یک محیط زندگی راحت و جذاب، خانه کانون رابطه است.
- قصه بهبودی: قصه بهبودی قصه بقا است، در این قصه از رابطه در جهت کمک به بهبودی شخصی بهرهبرداری میشود که گرفتار آسیب روانی یا هر تجربه سخت دیگر شده است.
- قصه دین: از این رابطه به عنوان وسیلهای برای نزدیک شدن به خدا استفاده میشود، یا آنکه رابطه خود به مظهر و تجسم احساسات دینی فرد تبدیل میشود.
- قصه بازی: این قصه در برگیرنده نوعی رقابت است؛ رابطه به صورت وسیلهای برای انجام بازی اغلب پیچیدهای درمیآید که مجموعه قواعد و قوانین خود را دارد و نوعا دارای برنده و بازنده است.
پ) قصههای مشارکت: در این قصهها زوجها برای خلق چیزی یا انجام کاری یا حفظ چیزی با هم همکاری میکنند و در ضمن این همکاری عشق هم تکامل پیدا میکند.
- قصه سفر: در این قصه همسران رابطه خود را به چشم مسافرت نگاه میکنند که در آن مقصد اهمیت زیادی ندارد، زیرا هدف رابطه آنها در این است که از سفر در کنار هم لذت ببرند، گاهی استعاره سفر شکل واقعی به خود میگیرد و امکان دارد زوجین باهم به جاهای تازه و هیجانانگیز سفر کنند.
- قصه بافندگی و دوزندگی: همسران خود را به چشم کسانی نگاه میکنند که در حال بافتن و دوختن رابطه متفاوت و ویژه خود هستند و در عین حال تکهتکههای رابطه خودشان را بههم میتنند تا طرح آن را نیز پیاده کنند.
- قصه باغ و باغچه: همسران رابطه را به چشم باغ میبینند، باغی که لازم است همیشه و در همه حال به دقت به آن رسید و آنرا آبیاری کرد به این امید که رشد کرده و بارور شود.
- قصه تجارت: رابطه شبیه کار تجاری اداره میشود. فرد به سوی همسر خود به عنوان شریک بالقوه جلب میشود و او را عمدتا از نظر شایستگیاش در این نقش ارزیابی میکند.
- قصه اعتیاد: مشخصه کلیدی این قصه، دلبستگی عمیق و پراضطراب شخص معتاد، به جفت خویش یا نیاز به داشتن این دلبستگی است. فرد هم به اعتیاد و هم به معتاد نیازمند است.
ت) قصههای روایی: در این قصهها، همسران معتقدند نوعی متن واقعی یا خیالی بیرون از رابطه وجود دارد، اما به طرق زیادی معین میکند که رابطه چگونه باید باشد.
- قصه خیال: این قصه متن افسانه پریان را دارد که فردی رویایی به سراغ شخص میآید که از هر نظر ایدهآل است.
- قصه تاریخی: یک متن تاریخی دارد که چراغ راه آینده است. زوجین با نگاه به گذشته زندگی میکنند، گویی که گذشته تا به حال دوام دارد.
- قصه علم: اصول و قوانین علمی ـ منطقی عامل برانگیزنده رابطه و عامل شکلگیری احساسات، افکار و کردار آدمی در آن رابطه است.
- قصه آشپزی: دستورالعملی برای تهیه غذایی وجود دارد که شامل همه موارد لازم برای بوجود آوردن یک رابطه سعادتمندانه و موفقیتآمیز است؛ برای رسیدن به عمری سعادتمند و خوشبخت لازم نیست شخص کاری بکند مگر آنکه دستوالعمل این کتاب را بکار بندد.
- قصههای گونه (ژانر): شیوه یا روش حضور در رابطه، کلید موجودیت و حفظ آن رابطه است. بعد خاصی در رابطه، بر جنبههای دیگر آن تسلط و برتری دارد.
- قصه جنگ: جنگی در جریان است و آنرا برنده یا بازندهای نیست، زیرا در قصه جنگ بقای رابطه منوط به این است که این جنگ را پایانی نباشد.
- قصه تئاتر: رابطه مثل تئاتر است که یکی از همسران و گاهی هر دو مشغول ایفای نقش هستند.
- قصه طنز: در این قصه برتری با لطیفه، سرزندگی و دیدن بعد سرگرمکننده چیزهاست، به کمک طنز مسیر هر نوع تلاشی برای گفتگوی جدی یا حتی تعارضآفرین منحرف میشود.
- قصه معما: وضع بهگونهای است که یکی از هر دو شریک پیوسته در هالهای از رمز و راز فرو رفته است و همراه با تلاش شریک دیگر برای نفوذ در این هاله معمایی، داستان نیز به پیش میرود.
[۱] . love as a story